الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

یه خبررررررررر

سلامممم              واست دارم عزیزم       الینا عسسسسسسسسسسسسسسسللللل  داررررررررره خواهررررررررررررررررررررررررررر  میشهههههههههههههه           بلهههههههههههه دیگه   یه مدتی بود تو فکر این مورد بودیم که هم از لحاظ سنی زیاد با هم تفاوت نداشته باشین چون بهترین فاصله حدود سه ساله هم این اینکه  یه هم بازی خوب و همیشگی واسه این روزهای شیرین و  یک خواهر یا برادر خوب و مهربون واسه روزهای  شیرین آینده  داشته باشی به همین دلیل دیگه خدا لطفشو دوباره شامل حالمون کرد دیشب رفتیم سونو...
28 مهر 1392

متنی از زبان یک مادر

 سلام دخترکم  یه متنی تو فیس بوکم خوندم به نظرم جالب یه خورده غم انگیز بود ولی یه طورایی واقعیت زندگیه که متاسفانه ناخواسته انجام دادیم بعضی موقع ها یه خورده کم لطفی کردیم و متوجه نبودیم و باهمه این واقعیتها خواسته هایی برای دوارن میانسالی و کنهسالیمون داریم که امیدوارم بتونیم همینطور برای پدر و مادرمون نیز خواسته ها رو برآورده سازیم خواسته که نمی شه گفت بهتره بگیم وظیفه مونه چون عاشقانه در آغوششان گرفتند و احتیاجاتمان را برآورده ساختند و در عوض ما هم باید چنین باشیم انشاا...   فرزند عزیزم آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی...صبور باش و مرا درک کن اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف میکنم....و یا هنگامیکه...
24 مهر 1392

روزانه های شیرین 4

سلام به خانوم خانومای خودمون  عزیز دلم دیگه خانوم شده و مستقل و فقط تنها چیز دیگه ای که از پروژه ها مونده جدا خوابیدنشه که اونم انشاا... تو همین روزا دیگه باید کم کم عملی بشه  خدارو شکر از هوش و درک بالایی که ازت سراغ دارم مطمئناً هم تو این پروژه باهامون همکاری میکنی آخه امتحانتو تو پروژه از شیر و پوشک گرفتن به خوبی پس دادی و خیلی ازت راضی هستیم آفرین دختر فهیمم حلا میریم سراغ عکسایی که خاطراتی به دنبال داشت یه روز صبح بعد از اینکه از خواب ناز بیدار شدی و صبحونه رو کامل خوردی تصمیم گرفتم که ببرمت پارک و یه دل سیر سرسره  بازی کنی و خوش باشی و بهت گفتم اگه دختر خوبی باشی هر روز صبح میبرمت و آخه دیگه بعد ازظهرا ...
17 مهر 1392

روز جهانی کودک مبارک

  سلام به عزیز دلم  امروز روز جهانی شما فرشته های ناز و معصومه شمایی که با بودنتون صفا و گرمی خونه ها رو صدچندان کردید و امیدوارم رفتارمان شایسته این دوران طلایی کودکی باشد تا با خاطراتی شیرین و دلچسب همراه با اعتماد به نفس و شخصیتی سالم  پا به دنیای نوجوانی جوانی و... بگذارید        در مقدمه کنوانسيون حقوق کودک آمده است که: «  کودک بايد در فضايي سرشار از خوشبختي ، محبت و تفاهم بزرگ شود  ». امیدوارم تمام کودکان از این نعمت برخوردار باشند. ...
16 مهر 1392

اتمام پروژه بای بای پوشک

  سلامممم به دختر ناز و مستقلم     دختر نازنینم در این پروژه هم خداروشکر پیروز  شده و خیلی راحت تونست با این موضوع کنار بیاد           باورم نمیشه که الینای نازنینم اونقدر خانوم شده که برای یه همچین عملی دیگه خودش تصمیم میگیره         شبهام که یانیمه شب بیدار میشه و میخواد که بریم دستشویی یام که صبح میریم               اراده اش مصمم تر از قبل شده خواسته هاشو خیلی قشنگ و مصمم اعلام میکنه و اصرار در عملی شدنش و اگر براش توضیح داده بشه که این خواسته درست نیست خیلی قشنگ گوش میکنه و قبول&nb...
13 مهر 1392

روزانه های شیرین 3

سلاممم به عسل خانوم خودم  عزیز دلم به خوبی داره با مامانش همکاری مکینه و اصلا جایی از خونه رو .... نکرده و هر وقت که احساس میکنه باید بره دستشویی سریع اعلام میکنه اوایل ظهر ها که دوساعتی میخوابیدی از خواب که بیدار میشدی اگه سریع نمی بردمت احتمالش بود اما جدیدا همین که از خواب بیدار میشی بهم سریع میگی بریم و از این بابت هم خیلی خوشحالم فقط مونده شبها که اونم مطمئنم با دخمل باهوشی مثل شما مشکلی نداریم  خب حالا میریم سراغ عکسهایی که تو این مدت داری و هر کدومش واسه خودش یه  خاطره است اینجا داشتیم میومدیم خونمون رفتیم داخل میوه فروشی و سبزی های تازه ای دیدم و هوس کردم خریدم همین که اومدیم خونه لباسامو در آوردم ولی شما ...
9 مهر 1392

شروع پروژه بای بای پوشک

سلاممممم به دختر قشنگ و مستقلم  عزیز دلم دیگه داره روز به روز خانووووم تر میشه و مستقل شدنش مصداق این موضوع رو میده  حدود یکماه و نیمی هست دارم رو ذهنت کار میکنم بلافاصله اقدام نکردم حدودا قبل از تولدت واست لگن دستشویی رو گرفتم و خواستم ازت که از این به بعد  هر وقت دوست داشتی میتونی بیای اینجا و ... یه طورایی احساس کردم علاقه ای نشون ندادی و منم اصراری نکردم . یکماه پیش یه چند ساعتی در روز پوشکت نمی کردم و ازت میخواستم که وقتش که شد اعلام کنی ولی بازم موفق نشدیم و با لطف شما چند گوشه از خونه مورد عنایت قرار گرفت ... چون قبلا در مورد این موضوع یک سری اطلاعاتی رو بدست آوردم که نباید با اصرار یا ترس و ... از کو...
1 مهر 1392

روزانه های شیرین 2

سلامممم  به دختر عزیزم  دختر عسلم که تو این ماه (رمضان و مرداد ) اومد پیشمون و روزهامونو قشنگ تر کرد 14 رمضان مثل امشب بود شب تولد اولین فرزند امام علی (ع) که  شدی اولین فرزند عزیزمون اومدی و رحمت و برکت رو با اومدنت صد چندان کردی  مرداد ماه هم که اوج گرماست و با گرمای وجودت گرمی و لطافت بیشتری رو مهمون خونه مون کردی  خلاصه عزیز دلم روز اومدنت همراه با مناسبتهای شیرین و به یادماندنی بود که واسمون پر خاطره شده                                                        &...
3 مرداد 1392

روزانه های شیرین

سلام به عزیز دلمون  دختر عزیزم روزبه روز شیرین تر میشه و به شیطنتهاش اضافه چند شب پیش با خیال راحت میخواستم بشینم پای سیستم و یه خورده وب گردی کنم شما گل دخمل نمی ذاشتی تا اینکه از بابا خواستم یه خورده باهات بازی کنه بلکه منو یه خورده به حال خودم بذاری خدارو شکر حدود یه ساعتی بود مشغول بودید بعد که اومدم پیشتون دیدم به به بابا هم مثل اینکه یاد دوران کودکیش افتاده و تو رو به جای دفتر نقاشی گیر آورده و حسابی روت نقاشی کشیده شما هم از خدا خواسته خوب نشستی جلوش و از این بابت کلی لذت بردی  بهت میگم اینا چیه  میگی ساعت  اننگو   منم که         میگم پاهات چی شده م...
18 خرداد 1392
1